تنبیه دانش آموز یا معلم؟ مساله این است.
غفور امامی زاده خیاوی
تنها کسانی که پیه تدریس در کلاسهای درس را به تنشان مالیده اند خوب می دانند اداره کردن یک کلاس ۳۰ نفره با دانش آموزانی بی علاقه و پرانرژی که هر لحظه در پی مفری برای تخلیه نیروهای مازاد و سائق های سرکوب شده جوانی و نوجوانی خود هستند چقدر سخت و دشوار است و در روزگاری که پدیده دانش آموزسالاری و اولیاسالاری در آموزش و پرورش بیداد می کند چقدر برای یک معلم توانفرساست که هم این دانش آموزان را ساکت و آرام نگه دارد و هم کاری کند که با عشق و علاقه درس بخوانند و از هیچ کس و هیچ چیزی گله و شکایت نداشته باشند.
در هفته ای که گذشت شاهد حادثه ای ناگوار در یکی از مدارس شهر بودیم که تقریبا نقل تمامی محافل تلگرامی و کانالهای خبری و موضوع صحبت روز مردم شهر شد. اما نحوه پوشش خبری و برخورد مسولین با آن حادثه، مسائلی نبودند که بتوان بر آنها دم فرو بست و چیزی نگفت.
رسانه ها و کانالهای خبری بی سوژه که در تب و تاب یک خبر داغ و ناپختگی شتاب آلود مورد توجه واقع شدن، اتفاقی ناگوار را بارها و بارها با جزئیات درست و نادرستش پوشش دادند، هیچ گاه ندانستند که آنچه در اصل در پی آن هستند نه “خبررسانی” بل “خبرسازی” و افزایش شمار مخاطبانشان است؛ آن هم به شیوه ای غیراخلاقی و به بهای زایل شدن حیثیت و کرامت انسانی یک شهروند. از آنها می پرسم آیا تاکنون به خود زحمت داده اند تحلیلی کارشناسانه و آسیب شناختی در مورد موضوعی منتشر کنند که اینهمه بزرگنمایی اش کردند تا تبدیل به سوژه داغ گپ و گفتگوها در محافل اجتماعی شد و پای دادستان را به وسط گود کشاند و پرونده را از حیطه مسولیت مدیران آموزش و پرورش خارج کرد؟ اینها همه از تبعات خبررسانی ناآگاهانه و غیرمسولانه است. رسانه های محلی حساسیت ویژه ای روی این پرونده ایجاد کردند.
مساله دوم نحوه برخورد مسولین با این مساله بود. مسولینی که بحق این حرکت نادرست را تقبیح می کنند آیا آیا تاکنون در مورد حق کشی هایی که در سمت و سوی معکوس یعنی از جانب دانش آموزان در حق معلمان روا داشته می شود نیز تیم کارشناسی و کمیته حقیقت یاب تشکیل می دهند؟
در طول سالیان مدیدی که در آموزش و پرورش مشکین شهر مشغول خدمت بوده ام و با استناد به تجربه های شخصی ام در مدارس مختلف این نهاد عریض و طویل، بارها شاهد توهین و گاها هتاکی دانش آموزان به معلمان عزیز و زحمتکش بوده ام و در همکلامی و همدردی با این معلمان چیزی که به عیان دریافته ام این است که این مهلمان همواره از جانب مسولین و مدیران خود تحت فشار بوده اند تا اینکه در چنین مواردی از حق خود بگذرند و ببخشایند بر کسانی که به جای علم آموزی و ادب اندوزی راه ناصواب پیشه کردند و بی شرمی را تا حد توهین به اساتید و معلمان خود پیش بردند و …
آری معلم باید هنر سر و کله زدن و دم بر نیاوردن و بخشیدن در مواقع مورد نیاز و سر به زیر و آرام بودن در زمان مقرر را بر طبق اصول و ضوابط و مقررات مندرج یاد بگیرد، اما در مورد او حتی یک اشتباه و خطای ناخواسته نیز اینچنین بزرگنمایی شود!! کدام رسانه محلی در مورد این خبر که اخیرا در یکی از مدارس مشکین شهر دانش آموزی دست یکی از عوامل مدرسه را با ضربه جسم سخت شکسته است اطلاع رسانی کرد؟ چرا خبررسانی همیشه یک طرفه صورت می گیرد؟
معلم باید ببخشد آن کسی را که تا پاسی از شب به ولگردی در اینترنت و اینستاگردی و تلگرام نوردی سپری کرده است و در کلاس درس به قدری خسته و کوفته است که حال و حوصله شنیدن یک جمله امری و دستوری و ندایی از هیچ کس و هیچ چیز را ندارد. باید مدارا کند با جوان تازه به دوران رسیده ای که می تواند تقصیر همه شکست ها و سرکوفت ها و مشکلات شخصی و خانوادگی و اجتماعی اش را به اندک بهانه ای بر گرده استاد و معلمش وانهد. چرا که این معلم در جامعه ای زندگی میکند که شهروندانش نمی خواهند ذره ای در آن جایگاه و مقام آرمانی ای که از دیرباز برایش تراشیده اند تشکیک کنند و یا احیانا نظاره گر خطا و اشتباهی هر چند قلیل و اندک از جانب این پیروان بی پشت و پناه شغل انبیا باشند. معلم در چنین جامعه ای مجبور است تاوان این نگرش تاریخی و آرمانگرایانه را بدهد. دلیل اصلی بزرگنمایی این مساله هم جز این، چیز دیگری نمی تواند باشد.
همگی بر اشتباه و خطای آن معلم صحه می گذاریم اما به حکم وجدان و ندای انسانی مان باید این واقعیت را نیز در نظر داشته باشیم که این، خطایی ناخواسته بود که در مورد هر کسی با هر مقامی می توانست اتفاق بیفتد و نیازی به بزرگنمایی اینچنینی نداشت.
اجازه دهیم این مساله، روند قانونی خود را طی کند و بیش از این برای خانواده های محترم آن عزیزان اسباب استرس و اضطراب و ناراحتی نباشیم.
کایزن یعنی رشد به سوی موفقیت
0 دیدگاه در “تنبیه دانش آموز یا معلم؟ مساله این است.”