کمی حواسمان را جمعتر کنیم!
(در پایان این یادداشت ۲۷۰۰ نفر خودکشی خواهد کرد!)
خودکشی پدیدهای است که همه افراد جامعه به طور مستقیم و یا غیر مستقیم به نوعی آسیبش را میبینند. وقتی فردی خود را به قتل میرساند، تبعات و مضرات آن سایر افراد جامعه را نیز تحت الشعاع قرار میدهد. خودکشی از دیدگاه من یک نوع پرخاشگری غیر مستقیم به ناخودآگاه جمعی هم میتواند باشد. بهتر است ابتدا علل و عوامل منجر به تصمیم به خودکشی را بررسی کنیم. تحقیقات نشان میدهد افراد برای فرار از موقعیتی که توانائی تحملش را ندارند تصمیم به خودکشی میگیرند. اما واقعیت این است که این افراد با وجود اینکه خواهان فرار از وضعیت بحرانی خود هستند، آنقدرها هم خواستار مرگ و خودکشی نبودهاند و در آن لحظات راهی غیر از خودکشی نیافتهاند.
عوامل زمینهساز
احساس طرد شدن-صدمه دیدن-باختن-بی ارزش بودن-احساس عدم پذیرش از طرف اطرافیان-تمرکز بیش از حد به نکات منفی-ناتوانی از دیدن نکات مثبت زندگی-ناتوانی از تشخیص اینکه خودکشی تنها راه مقابله با این مشکلات نیست و… از جمله عواملی است که میتواند در تصمیم و اقدام به خودکشی افراد موثر باشد. افراد در واقع با تصمیم و اقدام به خودکشی، یک نوع فریاد خاموش سر میدهند و شاید با این کار میخواهند شدت ناراحتی و انزجار خود، از وضعیتی که در آن به سر میبرند را به اطرافیانشان بفهمانند.
علائم هشدار دهنده
صحبت از خودکشی و یا مرگ در حضور دیگران، صحبت از فرار، بخشیدن وسائل و متعلقات خود به دیگران، صحبت از ناامیدی و احساس گناه، علاقه نداشتن به شرکت در فعالیتهای مورد علاقه، مشکل در تمرکز در فعالیتهای روزانه، تغییر در عادات غذائی و خواب، دست زدن به اعمال مخرب مانند بریدن یا سوزاندن اعضای بدن و یا مصرف مواد مخدر از مشخصههای افرادی میتواند باشد که مستعد خودکشی هستند.
بیان عباراتی مثل «کاش هرگز متولد نشده بودم» و «وقتی مردم متاسف خواهید شد!» را باید به اندازه عبارت مستقیم «خودم را میکشم» جدی تلقی کنیم. تغییرات رفتاری افراد نیز میتواند مهم باشد. این تغییرات دامنه وسیعی مثل بخشیدن داراییها و وسایل شخصی، به استقبال خطرات تهدیدکننده زندگی رفتن و شکایت از تنهایی شدید یا بی حوصلگی، افزایش قابل توجه بیقراری یا تحریکپذیری و درگیر شدن در مدرسه یا درگیری با پلیس، تغییر در اشتها و افت تحصیلی یکباره، شکایت از ناتوانی در تمرکز و دوریگزینی از دوستان و فعالیتهای مطلوب، ناتوانی در ارتباط با والدین، مشکلات تازه در مدرسه، پایان یافتن رابطه عاشقانه، اقدام به مصرف مواد مخدر و … همگی خطر را افزایش میدهند. این موارد به قدری مهم هستند که باید زیر تک تک آنها خط کشید!
چکار کنیم؟
والدین و دوستان بهتر است که در این مواقع با پرسیدن سوالاتی مانند «خیلی گرفتهای»، «آیا نقشهای هم برای پایان دادن به زندگیات داری؟» و «فکر میکنی واقعا نمیخواهی زنده باشی؟» وارد عمل شوند.
از محرکهای تصمیم به خودکشی مصرف مواد و داروهای روان گردان هم میباشد (تحقیقات نشان میدهد که بین ۳۳ تا ۶۹ درصد افرادی که به خودکشی دست زده اند، قبل از خودکشی الکل مصرف کردهاند.). از مصرف چنین موادی فرد را منصرف کنیم. بیشترین دلیل خودکشی در نوجوانان ایجاد فاصله و فقدان رابطه مناسب بین فرزند و والدین است، که بایستی نسبت به حجم و سطح رابطه کلامی خود با فرزندمان بسیار حساس باشیم. رابطه را طوری شکل دهیم که فرزندمان در موقعیتهای مختلف بتواند با خیال راحت وارد مکالمه با ما شود و مشکلش را بیان کند و به دنبال آن در پی آموزش روشهای حل مساله به فرزند باشیم تا در صورت مواجهه با مشکل، درصدد رفع و حل برآید و احساس نکند دنیا به پایان رسیده و تنها راه فرار، خودکشی است!
روانشناسان بر این نکته تاکید می کنند که هنگام افسردگی شدید، شخص معمولاً دوراندیشی خود را از دست داده و از لحاظ عاطفی، توانایی حل مشکلات را نداشته و به دلیل محدودیت جریان فکری قادر به انتخاب راه حلی جز خودکشی نیست. لذا والدین نسبت به افسردگی فرزندانشان حساسیت به خرج دهند و درصدد درمان بر آیند.
خودکشی اغلب دلیل گریزندگی هم دارد، یعنی هنگامی است که خودکشی به عنوان فرار از وضعیتی تحمل ناشدنی، تلقی میشود. خودکشی میتواند انگیزه پرخاشگرانه هم داشته باشد. هنگامی که شخص منتحر، قصد آزار یا جلب توجه دیگران را دارد . بجاست که ما با شناسایی روحیات فرزند و یا فردی که در اطراف ما زندگی میکند، نسبت به آگاهسازی وی تلاش به خرج دهیم. تک-تک افراد جامعه در خودکشی یک فرد مقصر هستند و به نظر بنده ما اگر سعی کنیم میتوانیم اینقدر هم بیخیال نباشیم! فقط کمی تمرین میخواهد، تمرین برای ایجاد عادت درخود! عادت به اینکه مقداری احساس مسئولیت در قبال افراد پیرامونمان داشته باشیم!
ما با چه راهکارهایی میتوانیم با خودکشی مقابله کنیم؟
– در صورتی که فرد در مورد خودکشی صحبت میکند، سعی کنیم بفهمیم که آیا طرح خاصی برای اجرای آن دارد یا خیر؟
– هر گونه سلاح ، وسایل برنده ( مانند تیغ، چاقو، قیچی و … ) و داروها را از دسترس فرد دور نگه داریم.
– با علاقه و امیدواری با فرد برخورد کنیم تا نظر مثبتی نسبت به آیندهاش پیدا کند. چرا که هر قدر هم طالب مرگ باشد، باز اندک تمایلی برای زنده ماندن دارد.
-نقاط مثبتش را شناسایی و بر آنها تأکید کنیم. ( مانند علایق مثبت فرد، نگرش مثبتش به زندگی و خانواده و سهیم شدن فرد در مسائل خانواده)
– اجازه تنهایی را به وی ندهیم.
– در صدد رفع افسردگی وی به کمک خانوادهاش برآییم.
– حس با ارزش بودن را در وی ایجاد کنیم.
– احساس ناامیدی، عجز و بیهودگی را به امید و توانایی تبدیل کنیم.
– حس بیگانگی، انزوا و تنها بودن را به همدلی تبدیل کنیم.
-از استفاده از موادمخدر و مشروبات الکلی دورش کنیم.
– تهدیداتش را جدی بگیریم.
– خوب به حرفهایش گوش کنیم و اجازه دهیم احساساتش را بیان کند.
– سخنان حمایت کننده بگوییم.
– بپرسیم که آیا افکارخودکشی هم در سر دارد یا نه.
– اقدام کنیم(به دنبال کمک از سوی متخصصان و اهل فن باشیم.)
– با بستگان یا دوستان نزدیک آنان تماس بگیریم.
– محکومانه رفتار نکنیم.
– راهحلهای ساده ارائه نکنیم.
– قضیه را زیاد امنیتی نکنیم و به عوض این به فکر آگاه سازی مردم باشیم!
حرف آخر
درست است که خودکشی حاصل جمع شدگی عوامل گوناگون از جمله تأثیرات خانوادگی، واقعیتهای اجتماعی، ناشی ازدرهم ریختگی قالبها و ازهم پاشیدگی نظام اجتماعی و گسستگی روابط در جامعه، و نهایتاً احساس تنهایی و مطرود بودن فرد میتواند باشد؛ اما تک-تک ما به عنوان فرد و عضوی از جامعه، در قبال همدیگر مسئول هستیم. وقتی یک قهرمان ورزشی که با عملکردهای خود قلههای موفقیت و افتخار را فتح میکند و ما به عنوان یک مشکینشهری در جامعه با غرور و افتخار نسبت به فتح بلندترین قلههای موفقیت زندگی، شروع به ابراز وجود میکنیم، در قبال سلامت و وضعیت روحی-روانی یکدیگر هم مسئول هستیم. اینجاست که مفهوم زندگی مشترک جمعی شکل میگیرد. ما میتوانیم عامل رشد و ترقی روزافزون همدیگر شویم. «وقتی فردی خبر خودکشی یکی از کوهنوردان نامی شهرمان را شنید، خندید و رو به دوستش کرد و گفت: رقیب کوهنوردت رفت و تو میتوانی با خیال راحت موفق شوی!» واقعا جای بسی ننگ و فرومایگی است که نه تنها نسبت به مشکل همنوع خود بیخیال باشیم، بلکه از خودکشی وی خوشحال هم شویم! نتیجه پارادایم کثیف شکل گرفته در جامعه همین خواهد شد. نتیجه تفکر خرچنگی همین تبعات را خواهد داشت که ما با شکست و مرگ و نابودی همدیگر خوشحال شویم. پارادایم چرکینی که جامعه را به قهقرا میبرد همین است، یعنی بیخیالی انسانها نسبت به هم. ما اگر یک خرچنگ را داخل یک تشت بیندازیم آقای خرچنگ، چنگ دیگرش را اهرم کرده و از تشت بیرون خواهد آمد؛ اما اگر چندین خرچنگ را داخل تشت بیندازیم، هیچیک از خرچنگها از تشت بیرون نخواهند آمد چرا که چنگهایشان چنان در هم قفل خواهند شد که نخواهند توانست از تشت نجات یابند. بهتر است که نسبت به دچار شدن به تفکر خرچنگی حساس باشیم. ما در قبال شکست و نابودی و خودکشی همدیگر مسئول هستیم! چرا که موجودی به نام «انسان» و مفاهیمی به نام «انسانیت»، «همدلی» و «خوبی»، در جامعه و زندگی اجتماعی معنی پیدا میکند! ما زمانی میتوانیم به موفقیت دست پیدا کنیم که از موفقیتهای دیگران شاد شویم. گام اول این است! ولی متاسفانه فرهنگ جا افتاده در جامعه چیز دیگریست. ما به اقتضای باورهای دینی و انسانی هم در قبال یکدیگر وظایفی داریم. الان که شما دارید این مقاله را میخوانید، اگر متوسط زمان مطالعه این یادداشت را پانزده دقیقه درنظر بگیریم، حدود ۲۷۰۰ نفر در جهان خودکشی کردند. چرا که برابر با اعلام سازمان جهانی بهداشت «در هر ۲۰ ثانیه یک نفر خودکشی میکند.» شما وقتی داشتید این متن را میخواندید افراد زیادی داغدار شدند. ۲۷۰۰ نفر. و افراد زیادی هستند که در اطراف ما در این شهر کوچک در معرض این حادثه شوم هستند، که در نهایت نه تنها باعث نابودی خود، استعدادهای خود و تباهی سرمایههای وجودیشان میشوند، بلکه موجبات نابودی روانی اعضای خانواده و دوستانشان را نیز فراهم میکنند. بیایید کمی حواسمان را جمعتر کنیم!
ایلقار موذنزاده(روانشناس)
بهمن ماه ۱۳۹۴
- قبلی هئچ بورژوا بیر بوداقدا ایکی آلما گورمه سه داش آتماز!
- بعدی تکلیف تخم مرغ داخل چادر چه زمانی معلوم خواهد شد؟
0 دیدگاه در “کمی حواسمان را جمعتر کنیم!”