چطور از مصرفگرایی محض، به ناوگان آمریکایی میرسیم؟
در جوامع توسعهیافته وقتی کالا، لباس، سبک زندگی، یا هر چیز دیگری مُد میشود در وَرایش فلسفهای نهان است و اغلب نتیجهی مثبت و مثمر ثمری برای جامعه دارد. یک مرکز سینمایی یا تلوزیونی برنامهای تهیه کرده و از ستارگانش استفاده میکند، تا خط مشی فکری یک جریان را در جامعه راه بیندازد. این جریانات اغلب فلسفه خاص خود را داشته و برای رسیدن به نتیجهای مشخص در لایههای اجتماعی به راه میافتند. اغلب در متن این جریانات نیز اعتراضی نهفته است. اعتراض به تبعیض، فرهنگ غلط، نابرابری اجتماعی و …
تاریخ گواه است که وقتی جامعهای در نتیجه توزیع ناعادلانهی ثروت یا بیتوجهی به اقشار ضعیف، دچار گسست در زمینههای اقتصادی شده و به دو بخش پایینشهر و بالاشهر تقسیم شود، این شکاف در بلند مدت با قیام طبقهی زحمتکش علیه طبقه مرفهِ بی درد مواجه میشود. این یک اصل تاریخی است که اغلبِ تحولات اجتماعی را سبب شده است. در چنین موقعیتهایی در جوامع توسعه یافته، مراکز هنری، جریانات اجتماعی و رسانهها، فلسفهای را بنیان نهاده و اقدام به نشر افکارشان میکنند تا به توازن در سیستم اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامهی عمل بپوشانند. یکی از این جریانات پوشیدن شلوار جین در مقطعی از اواخر دهه پنجاه میلادی بود. «مارلون براندو» و «جیمز دین» در فیلمهای پرفروش وسترن، در اعتراض اجتماعی به نظام سرمایهداری و اعلام همبستگی با طبقهی کارگر اجتماع شلوار جین پوشیدند. ما هم اینجا وقتی مارلون براندو را با شلوار جین میبینیم، با منها کردن فلسفهی نهفته در پشت ماجرا، از فردا به تقلید از او شلوار جین را میپوشیم. دقیقا مثل اینکه کتابخانهی لوکسِ طلاکوبی با صدها جلد کتاب داشته باشیم و در اسبابکشی به خانهی جدید کتابهایش را کنار گذاشته، تنها به استقرار قفسهها در پذیرایی اکتفا کنیم!
در نگاهی عمیق به فلسفهی مد شدنِ یک لباس یا سبک زندگی در کشورهای توسعهیافته و مقایسه آن با جامعهی خودمان، به وضوح میتوان شاهد این بود که ما فقط صرفاً به تقلید کورکورانه و مبتذلی از ظاهر قضیه میپردازیم. تقلیدی که جامعهمان را بیش از پیش دچار فلاکت فرهنگی و تقویت اختلالات روحی روانی کند.
وقتی ما یکی از بزرگترین مصرفکنندههای لوازم آرایشی در جهان هستیم، وقتی بیشترین نرخ جراحیهای زیبایی در کشور ما انجام میگیرد، وقتی میخواهیم برای شرکت در مراسمات مختلف با لباسها و آرایش غیر تکراری ظاهر شویم و برای یک تولد چند میلیون تومان هزینهی آرایش و لباس بدهیم، نباید انتظار داشت که سطح فرهنگی و سلامت روان جامعه بهبود یابد.
جوامع توسعه یافته در سطوح سیاسی، روابط بینالملل، دیپلماسی و استراتژیهای اجتماعی و اقتصادیشان از راه مطالعه و پژوهشهای بنیادی سعی در ارتقای همه جانبهی وضعیت و موقعیتشان هستند. در مقابل، یکی از دغدغههای تحلیلگران اقتصادی، اجتماعی و روانشناسان جوامع توسعهیافته، پژوهش در این زمینه است که چطور از ما یک مصرفکنندهی خوب بسازند! ما هم درآمد سالانهمان را صرف تجملگراییهایی میکنیم که منفعتی جزء خوشیهای آنی برایمان ندارد. اسیرِ مُد شدن ما هم چیزی جز تقلید کورکورانه نیست، مصرفگراییمان نیز همینطور. خزپارتیهایمان هم فلسفهای ندارد، لباس پاره پوشیدنمان هم.
مورد تهاجم واقع میشویم چون تاریخ تحریف شده به خوردمان میدهند و بالتبع «ملتی که تاریخ نداند مجبور به تکرارش است». کم کتاب میخوانیم و یا در مقایسه با میانگین مطالعه کشورهای توسعه یافته تقریبا کتابخوان نیستیم، آگاهی و اطلاع ما از جریانات و تحولات سیاسی-اجتماعی سطحی و بدون دورنمای چندساله است و هر آنچه که بنگاههای خبری داخل و خارج بر مبنای منافعشان به خوردمان بدهند را نشخوار میکنیم. ما نگاه عمیقی به مسائل پیرامونمان نداریم، حس همدلی و همنوعدوستی جای خود را به خودخواهی داده، که هر کسی فقط برای نجات خودش تلاش میکند و در قایقی که هزاران جایش سوراخ شده میگوید «به من چه؟!» و با توسل به مکانیزم انکار، در رسیدن به ساحل خودشیفتگی و خوشبختی فردی، به سعادت جمعی پشت میکند، که نهایتا نتیجهای جز غرق شدن نخواهد داشت.
نتیجهاش این میشود که امروزه برخی از قدرتهای خارجی همچنان در فکر تاراج سرمایههای مادی، متخصصین، تحصیلکردهها و مواد خام ما هستند. جوامع استعمارگری که در طول تاریخ همیشه ما را تنها یک مصرف کننده صِرف پرورانده و تبدیل به بازار محصولاتشان کردهاند. مصرفگرایی چه درمورد لباس، چه در مورد لوازم آرایشی، حتی نوشخوارهای روشنفکری و هر چیز دیگر…!
ما هم اینجا نصف درآمدهای: “آقای جنتلمنمان” را میدهیم، تا بهتر در معیت بیخیالیمان رقص دستهجمعی کنیم و به درستی هم شبکههای خارجی تشخیص دادهاند که چه چیزهایی برای مردم جذابیت و جای بحث دارد!!
ایلقار موذنزاده
- قبلی سمینار خودشناسی و راههای رسیدن به موفقیت تحصیلی شغلی
- بعدی از چالشِ “سنی دئییرلر”، تا “آقامون جِنتِلمنه”!
0 دیدگاه در “چطور از مصرفگرایی محض، به ناوگان آمریکایی میرسیم؟”