جستاری بر موضوع مهاجرت در ایران
نوشته: رضا زرگری
تا پیش از انقلاب، مهاجرت به خارج، روندی عادی و پذیرفته از جهت نُرمهای زیستی و بینالمللی داشت. بدین شکل که به صورت طبیعی اشخاصی متناسب با تمایلات خاصی برای این امر تصمیم میگرفتند که درصد قابل ملاحظهای از یک گروه جمعیتی را به خود اختصاص نمیداد. این مقدار هم تقریباً در تمامی کشورهای توسعه یافته، به مقدار کموبیش یکسانی برقرار بود. البته مهاجرت به شکل گروهی و در سالهای پیش از انقلاب در ایران، در مواردی هم مسبوق سابقه است که مهمترین آن، ترک وطن توسط اعضا و هواداران حزب دمکرات آزربایجان بود. اما غیر از این اتفاق سیاسی، گزارش بارز دیگری صورت نگرفت. در سالهای انقلاب، اولین موج مهاجرت با فرار وابستگان حکومتی شاه و مخصوصاً صاحبان سرمایه وابسته به آنان آغاز شد که باعث خروج منابع مختلف مالی از کشور بود. مقصد غالب این مهاجران را ایالات متحده آمریکا تشکیل داده و افرادی که به این کار مبادرت کردند، اکثراً تنها صاحبان سرمایه بودند تا صاحبان تفکر یا دانش. به طوری که اذهان این بازماندگان در آمریکا، هنوز هم در تصور فیلمهای فارسی بسر میبرند!
موج دوم مهاجرت در طی سالهای دهۀ ۶۰ روی داد که عمدۀ آنان را سیاسیون و یا هواداران گروههای مختلف سیاسی تشکیل میداد. اینان که فاقد سرمایۀ مادی ولی اکثراً تحصیلکرده یا با توان ذهنی بودند، کشورهای اروپایی را بعنوان هدف مهاجرت انتخاب کردند و بیشتر در پی اخذ پناهندگی بودند.
بعد از وقفهای چند ساله، موج سومی از مهاجرین پدید آمد که بدنۀ اصلی آن را و برای اولین بار، طبقۀ بیکاران و کارگران یدی کشور تشکیل میداد. مهاجرتی برای کارگری که غالباً نیز به شکل اقامتهای غیرقانونی صورت میگرفت. هدف موج سوم، بیشتر کشورهای آسیای جنوب شرقی و بهویژه ژاپن بود.
در سالهای بعدی، به ترتیب لایههای متنوعی از افراد جامعه، پدیدۀ چهارمی را شکل میدادند. اتفاقی که با مهاجرتهای علمی و فارغالتحصیلین دانشگاهی و یا برندگان المپیادها و همچنین طبقات نسبتاً مترقی فکری آغاز و کمکم ابعاد عمومیتری به خود گرفته است. کشورهای مهاجر پذیر مانند کانادا، نیوزیلند و یا استرالیا، اکثریت اینان را در قالب شهروندانی جدید، در خود جای داند. در کشورهای توسعه یافته و بر پایۀ برخی از برآوردهها، جهت آمادهسازی، تربیت، آموزش و رشد یک جوان فارغالتحصیل، به ازای هر نفر درحدود شش میلیون دلار هزینه لازم است. کشورهای موصوف، بدون هرگونه سرمایهگذاری آموزشی یا تربیتی و حتی درمانی، نیازهای کاری و علمی خود و حتی مالی خود را با پروسهای برنامهریزی شده، توانستند از کشورهای دیگر ازجمله ایران فرآهم آورند. نتیجه آن شد که این خروج طبقۀ الیت و توانمند از بدنۀ اجتماعی، میانگینهای ضرایب هوشی کشور را به کاهش سوق داد. با تخلیۀ افراد باهوش جامعه، این میانگین در سالهای اخیر تا مقدار حدود ۸۳ برای آیکییو، کاهش داشته است. البته عوامل دیگری مانند فقر غذایی، بیکاری، استرس اجتماعی یا فردی، سرخوردگی روحی و . . . در دامن زدن به این افت ضریب هوشی نیز دخالت داشت.
موج چهارم مهاجرتی، در شرایط کنونی طبقات مختلف و متعدد جامعه را دربرگرفته که عدد تقریبی دویست هزار نفر در سال را برای این واقعۀ تاسفآور اعلام میکنند. تقریباً اکثریت فارغالتحصیلان دورههای فوقلیسانس و دکترا، صاحبان نبوغ فکری، مدالآوران رشتههای ورزشی، فیلمسازان و هنرمندان، به این موج پیوسته و حتی اکثریت جوانان در آرزوی آن به سر میبرند! در این میان، جمعیت ایرانیان مقیم خارج از کشور هم حدود ۷-۸ میلیون نفر برآورد میشود که به دلیل تواناییهای فرهنگی، تخصصی و سرمایهای آنان، فقدانشان لطمات سنگینی بر پیکره اجتماعی ما وارد مینماید.
در سالهای اخیر، این پدیده به قدری فرآگیر شده که حتی برخی از مسئولان دولتی یا فرزندان آنان را نیز شامل و خبرهای روزافزونی از دوتابعیتی بودنها، خروج منابع مالی، خرید خانه در خارج از کشور و . . . توسط آنان، گزارشهای خبرگزاریهای رسمی کشور را تشکیل میدهد. در وضعیت کنونی دیگر نمیتوان تمایزی بین آحاد ساختاری این موج با رغبت و تمایل عمومی، متصور شد. این پدیده، تمامی لایههای اجتماعی را در خود بلعیده. تقریباً غالب جوانان یا انسانهای توانا از جهت جسمی، اقتصادی، علمی و . . . یا به گروه مهاجرین پیوستهاند و یا همچنان در آرزوی آن به سر میبرند! شرایط اجتماعی خطرناکی که تمامی ساختارهای انسانی و جایگاههای یک اجتماع سالم را هدف قرار داده که باید هرچه زودتر به آسیبسنجی آن پرداخت. وگرنه در خلاف تحقق آن، و علاوه بر از دست دادن متخصصین، دلسوزان، صاحبان اندیشه و فرهنگ، و یا جدا از اتلاف سرمایههای مادی یا معنوی یک جامعه، به علت سلطه گری چنین بینشی، «حس تعلق به سرزمین»، « حس فداکاری برای جمع» و اصولاً تمامی دستاوردهای اخلاقی و مدنی لازم برای استحکامبخشی در پیکرۀ یک ملت، مستحیل شده و جامعه در یک برزخ قرار خواهد گرفت.
0 دیدگاه در “جستاری بر موضوع مهاجرت در ایران”